Tuesday, March 14

9

سوده نشسته پهلومو یه بند قرقر میکنه
آنا و مازیار تو اتاق کناری
اونام دارن قر میزنن
امیرعلی که اصلا به روی خودش نمیاره
□ □ □
منم دلم می خواست الانه عین هزار نفر دیگه تو خیابونا بودم
حیف که شب عیده و کارای مردم مونده
شدم شکل سر برگ
شکل تقویم
کارت ویزیت
لعنت خدا به این سه شنبه
□ □ □
!!!! حالا ما کی میریم خونه جناب